طبق سرمقاله، دوازده سال پس از تصویب قطعنامه شورای امنیت که ایران را تحت تحریم های بین المللی قرار داد، امروز همه اعضای برجام، البته به جز آمریکا و انگلیس، به این نتیجه رسیده اند که بزرگترین آنها این بوده است. اشتباه در اجرای تحریم ها علیه ایران اعمال شد و آنها در این زمینه با آمریکا همکاری کردند.
جالب است که در همان زمان، یعنی دولت اوباما، مدیریت روند هماهنگی کشورها برای تحریم ایران در دست آقای بایدن و هیلاری کلینتون بود که در سفر مارکوپولو به کشورهای مختلف جهان سفر کردند. روشی برای ترغیب کشورهای جهان برای پیوستن به تحریم ها با تهدید و تشویق آنها.
امروز نمی توان انتظار داشت مردی که پدرخوانده تحریم ها علیه ایران به حساب می آید در حالی که از آلزایمر و بیماری روانی رنج می برد به دنبال رفع تحریم ها برود که باید گفت جریانی از سردرگمی در سیاست خارجی ایران در آمریکاست. خیلی مهمه
از سوی دیگر، اتفاقات بین المللی پس از جنگ اوکراین، بسیاری از کشورها را نسبت به اثربخشی تحریم های آمریکا علیه سایر کشورها حساس کرده است و بسیاری از کشورها به تازگی متوجه شده اند که ممکن است روزی این تحریم ها به بهانه های واهی آمریکایی متوجه آنها شود. کشورهای اروپایی و آنهایی که با آمریکا در اعمال تحریمها همراهی کردند، اخیراً متوجه شدهاند که هدف اصلی تحریمها آنها هستند نه ایران.
اگر بخواهیم ماجرا را به زبان سادهتر توضیح دهیم، باید بگوییم که آمریکاییها حدود 40 سال ایران را تحریم کردند و به همین دلیل چهار دهه هیچ تعاملی با ایران نداشتند و در واقع این روند روی آنها تأثیر زیادی گذاشت. کشورهای دیگر با ایران تعامل داشتند و از بازار بزرگ ایران سود می بردند، در حالی که آمریکایی ها به دلیل حماقت سیاستمداران خود، بازار ایران را نداشتند.
در واقع آمریکایی ها با تحریم های خود علیه ایران، امکان فعالیت شرکت های کشورهای دیگر مانند متحدان به اصطلاح خوش شانس اروپایی را در ایران غیرممکن کردند و این شرکت ها متحمل ضرر شدند.
و امروز اروپایی ها تحت فشار آمریکا مجبور به تحریم روسیه هستند نه روس ها، این اروپایی ها هستند که ضرر می کنند.
بهانه ها را کنار بگذارید، آنها فقط برای آب میوه مالیدن سر مردم هستند، داستان واقعی این است که آمریکا از نبود رهبران قدرتمند و کاریزماتیک در اروپا سوء استفاده کرد تا اروپایی ها را به آنها وابسته کند و بس.
البته نمی توان گفت که اروپایی ها در این زمینه کاملاً با آمریکا هماهنگ هستند و می توان حدس زد که برخی از سیاستمداران اروپایی در تلاش هستند تا قاره خود را از توطئه آمریکا نجات دهند و می توان گفت که دستگیری آقای آقا. انریکه مورا، هماهنگکننده سیاسی اروپایی در فرانکفورت و سوابق گذرنامه و تلفن او نشان میدهد که آمریکاییها و البته اسرائیلیها به مذاکرات و صحبتهای مورا با ایرانیها بسیار مشکوک بودند و میخواستند ببینند آیا اطلاعاتی در گوشی او وجود دارد یا خیر. که می توانستند دزدی کنند یا نه..
به هر حال، به نظر می رسد امروز بحث بین اروپا و ایران داغ شده است و تقریباً همه قبول دارند که راه درست برون رفت از بن بست ایجاد شده توسط آمریکا، این است که اتحادیه اروپا یک ساختار اقتصادی باشد که با ایران تعامل داشته باشد. قبلاً اینستکس نام داشت و از چتر حمایت قانونی ایجاد شده در سال 1996 برای کمک به تجارت شرکت های اروپایی که می خواستند با کوبا، ایران و لیبی همکاری کنند و از تأثیر تحریم های ایالات متحده در امان باشند، استفاده می کرد.
توجه داشته باشید که در سال 1996، رهبران اروپایی آنقدر وحدت عمل و قدرت داشتند که میتوانستند قانونی را تصویب کنند که در برابر آمریکا ایستاده باشد و آمریکاییها را تهدید کند که در صورت اعمال تحریمها علیه مؤسسات و شرکتهای اروپایی، با همان اقدامات مواجه خواهند شد.
کسانی که تحریم های شورای امنیت علیه ایران در دوران ما را به خاطر دارند، به خوبی می دانند که علیرغم تحریم های آمریکا علیه ایران، تا قبل از سال 2010 ایرانی ها عموماً مشکلی در تعامل با سایر کشورها نداشتند، مشکل اصلی ایرانی ها از زمان شورای امنیت آغاز شد. تحریم های خود را علیه ایران اعمال کرد و همه کشورهای جهان به این تحریم ها پیوستند.
بعدها قرار بود بعد از توافق برجام این تحریم ها برداشته شود اما آمریکا سعی کرد این تحریم ها را حفظ کند.
اکنون مشخصاً طرح ایران و اروپا بر این اساس است که همه چیز به ما قبل از سال 2010 برمی گردد و همه کشورهای جهان به جز آمریکا باید با ایران تعامل داشته باشند. یک تصمیم واقعی برای بازگشت به برجام، سپس آنها می توانند به آنها اجازه دهند پای میز مذاکره بیایند.
اروپاییها باید اطمینان حاصل کنند که موافقت دولت آمریکا را برای خودداری از اعمال تحریمهای خود علیه سایر کشورها و طرحی که این کشور اجرا خواهد کرد، دریافت کرده و ایران به اجرای تعهدات خود در برجام باز خواهد گشت.
به این ترتیب می توان گفت که همه راضی هستند، برجام اجرا می شود و ایران حقوق خود را از برجام می گیرد و آمریکایی ها مطمئن می شوند که ایران تلاشی برای تولید سلاح هسته ای نمی کند و نظارت آژانس بین المللی اعمال می شود. به برنامه هسته ای ایران تحت برجام.
از همه مهمتر، گره تضمینی که آمریکایی ها باید به ایران بدهند و همچنین حذف سپاه از لیست تروریستی باز خواهد شد زیرا آمریکایی ها دیگر مجبور به انجام کاری که باعث تضعیف موقعیت دولت آمریکا شود، نخواهند بود. در انتخابات میان دوره ای کنگره
پس از انتخابات میاندورهای، اگر دولت آمریکا واقعاً میخواست به برجام بازگردد، میتوانست با انجام تعهدات خود در برجام به آن توافق بیاید و برگردد.
البته نکته قابل تامل در این ماجرا این است که این بار ایران از اروپایی ها ضمانت می خواهد و به نظر می رسد تنها تضمینی که می توان به ایران داد این است که تمام سانتریفیوژهای پیشرفته و اورانیوم بالای 3.67 درصد غنی شده باشند و آب سنگین باید در مکان یا مکان های امنی تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی مهر و موم شود، با این شرط که در صورت عدم انجام تعهدات دیگر کشورها، ایران حق دارد مهر و موم ها را بشکند و برنامه هسته ای خود را متوقف کند. از جایی که متوقف شد ادامه داد
منبع: اسپوتنیک
پایان/